بارات-رایج-مربوط-به-خانه

عبارات رایج مربوط به خانه + لوازم خانه به انگلیسی

در این مقاله، کلمات و عبارات کلیدی مرتبط با خانه و اجزای آن، مانند پله‌ها، فرش، اتاق و … را بررسی می‌کنیم. هدف این است که برای هر مورد، فعل‌ها و کلماتی که معمولاً همراه آن استفاده می‌شوند، معرفی شوند. به‌عنوان مثال، برای عبارت “از پله‌ها بالا رفتن”، معادل انگلیسی “climb the stairs” به کار می‌رود.

این مقاله به شما کمک می‌کند تا در مکالمات و نوشته‌های خود، واژگان مرتبط با خانه را دقیق‌تر و طبیعی‌تر به‌کار ببرید.

 

پیشنهاد ما به شما برای یادگیری سریع و تضمینی زبان انگلیسی، تدریس خصوصی زبان انگلیسی است.

 

عبارات رایج و افعال مربوط خانه

عبارات رایح مربوط به خانه
عبارات رایح مربوط به خانه

 

Example  meaning Verb + house
My dream is to build a house by the beach
رویای من این است که خانه‌ای کنار ساحل بسازم
ساختن یک خانه build a house
I share a house with two of my college friends
من با دو نفر از دوستان دانشگاهی‌ام یک خانه را مشترک استفاده می‌کنم
اشتراک گذاشتن یک خانه با دیگران share a house
They had to demolish the old house to build a new apartment.
آن‌ها مجبور شدند خانه قدیمی را خراب کنند تا یک آپارتمان جدید بسازند
خریب کردن یک خانه demolish a house
We decided to renovate the house instead of moving to a new one.
تصمیم گرفتیم خانه را بازسازی کنیم به‌جای اینکه به خانه جدید نقل مکان کنیم
بازسازی یا مرمت یک خانه renovate a house

Someone tried to break into our house last night, but the alarm scared them away.
دیشب کسی تلاش کرد به زور وارد خانه ما شود، اما زنگ خطر او را فراری داد.

به زور وارد یک خانه شدن break into a house
We are planning to move house next month to be closer to my work
ما برنامه داریم ماه آینده به خانه‌ای نزدیک‌تر به محل کارم نقل مکان کنیم
سباب‌کشی کردن یا نقل مکان
move house

 

Example 

meaning

Common expressions

I live in a house with a big yard and beautiful flowers.
من در خانه‌ای با حیاط بزرگ و گل‌های زیبا زندگی می‌کنم

زندگی کردن در یک خانه live in a house
We stayed at my aunt’s house during the holidays.
ما در تعطیلات در خانه‌ی خاله‌ام اقامت داشتیم
در خانه‌ی کسی اقامت داشتن stay at someone’s house
I pass my friend’s house every morning on my way to work.
هر صبح در مسیرم به سمت محل کار از کنار خانه‌ی دوستم رد می‌شوم
از کنار خانه‌ی کسی رد شدن pass someone’s house
I locked myself out of the house and had to call a locksmith
کلیدم را جا گذاشتم و بیرون از خانه قفل شدم؛ مجبور شدم قفل‌ساز را صدا بزنم
کلید را جا گذاشتن و خود را بیرون از خانه قفل کردن lock yourself out of the house

 

عبارات رایج و افعال مربوط پله ها

عبارات رایج انگلیسی مربوط به پله
عبارات رایج انگلیسی مربوط به پله

 

عبارات رایج انگلیسی مربوط به اتاق

Example Meaning Verb + stairs
I prefer to take the stairs instead of the elevator to stay fit.
(من ترجیح می‌دهم به جای آسانسور از پله‌ها استفاده کنم تا سالم بمانم.)
از پله‌ها استفاده کردن use / take the stairs
She climbed the stairs slowly because she was carrying a heavy bag.
(او به‌ آرامی از پله‌ها بالا رفت چون یک کیف سنگین حمل می‌کرد.)
از پله‌ها بالا رفتن climb the stairs
The kids were running up and down the stairs, playing a game.
(بچه‌ها در حال بالا و پایین دویدن از پله‌ها بودند و بازی می‌کردند.)
به سرعت از پله‌ها بالا یا پایین رفتن run up/down the stairs
He slipped and fell down the stairs, but luckily he wasn’t hurt.
(او لیز خورد و از پله‌ها سقوط کرد، اما خوشبختانه آسیبی ندید.)
از پله‌ها سقوط کردن fall down the stairs

 

Example Meaning Common expressions
Could you help me carry this box up the stairs? It’s too heavy for me.
(می‌توانی به من کمک کنی این جعبه را از پله‌ها بالا ببرم؟ برای من خیلی سنگین است.)
چیزی را از پله‌ها بالا یا پایین بردن carry something up / down the stairs
She climbed a flight of stairs to reach the second floor.
(او یک ردیف پله را بالا رفت تا به طبقه دوم برسد.)
یک ردیف که معمولاً بین دو طبقه قرار دارد a flight of stairs
Wait for me at the bottom of the stairs; I’ll be down in a minute.
(پایین پله‌ها منتظر من بمان؛ تا یک دقیقه دیگر می‌آیم.)He stood at the top of the stairs, calling for his dog.
(او بالای پله‌ها ایستاده بود و سگش را صدا می‌کرد.)
بالای پله‌ها / پایین پله‌ها the top / bottom of the stairs

 

عبارات رایج و افعال مربوط اتاق

عبارات رایج انگلیسی مربوط به اتاق

Example Meaning Verb + room
I had to share a room with my brother when we were kids.
(وقتی بچه بودیم، مجبور بودم با برادرم یک اتاق را مشترک استفاده کنم.)
اشتراک گذاشتن یک اتاق با کسی share a room
My mom always tells me to tidy my room before guests arrive.
(مادرم همیشه می‌گوید اتاقم را قبل از آمدن مهمان‌ها مرتب کنم.)
مرتب کردن اتاق tidy your room

They let out rooms in their house to students to earn extra money.
(آن‌ها اتاق‌های خانه‌شان را به دانشجوها اجاره می‌دهند تا درآمد بیشتری داشته باشند.

4o
اجاره دادن اتاق‌ها به دیگران let out rooms

 

Example Meaning Common expressions
The room has large windows, making it a bright room.
این اتاق پنجره‌های بزرگی دارد که آن را پرنور کرده است
یک اتاق پرنور a bright room

The hotel provided us with a comfortable room for our stay.
هتل اتاق راحتی برای اقامت ما فراهم کرد

یک اتاق راحت a comfortable room
She always keeps her room clean and tidy.
او همیشه اتاقش را تمیز و مرتب نگه می‌داردHis untidy room was full of clothes and books everywhere.
اتاق نامرتب او پر از لباس‌ها و کتاب‌هایی بود که همه جا پخش شده بودند
یک اتاق مرتب / یک اتاق نامرتب a tidy / an untidy room

I booked a single room at the hotel for my stay.
من یک اتاق یک‌نفره در هتل برای اقامت خود رزرو کردم

We stayed in a twin room with two bed
ما در یک اتاق دو تخت مجزا با دو تخت اقامت داشتیم

They reserved a double room for their honeymoon.
آن‌ها برای ماه عسل خود یک اتاق دو نفره رزرو کردند

یک اتاق یک‌نفره / یک اتاق دو تخت مجزا / یک اتاق دو نفره a single / twin / double room

We turned the spare room into a guest room.
ما اتاق اضافی را به یک اتاق مهمان تبدیل کردیم.

اتاق اضافی the spare room
I could hear someone talking from the next room.
من صدای صحبت کردن کسی را از اتاق بغلی شنیدم.
اتاق بغلی the next room
The room is crowded with people waiting for the concert to begin.
اتاق پر از آدم است که منتظر شروع کنسرت هستند.
اتاق شلوغ است the room is crowded
I can’t get in because the room is locked.
نمی‌توانم وارد شوم چون اتاق قفل است.
اتاق قفل است the room is locked
We waited in the waiting room until our appointment was called.
ما در سالن انتظار منتظر ماندیم تا نوبت ما اعلام شود.
سالن انتظار (در ایستگاه یا بیمارستان) a waiting room (at the station or hospital)

 

لیست کلمات رایج لوازم خانه به انگلیسی

A Living Room
اتاق نشیمن

 Love seat
مبل / کاناپۀ دونفره

Throw pillow
کوسن

Basket
سبد

Houseplant
گیاه خانگی

Entertainment center
مرکز سرگرمی های بصری / صوتی…

TV (Television)
تی وی (=تلویزیون)

DVD player
دستگاه دی وی دی

Stereo system
سیستم استریو

Painting
نقاشی

Wall
دیوار

Mantle
قاب شومینه

Fire screen
حفاظ شومینه

Fireplace
آتشگاه، شومینه

End table
میز عسلی

Floor lamp
آباشور

Drapes
پرده

Window
پنجره

Sofa / couch
صندلی راحتی / کاناپه

Coffee table
میز قهوه خوری

Candle
شمع

Candle holder
شمعدان

Armchair / easy chair
صندلی راحتی / مبله

Magazine holder
غشگیر / نگهدارنده مجلات

Carpet
فرش

در :Door

پنکه :Fan

سشوار :Hair drye

اتو :Iron

خاک انداز :Dustpan

لامپ :Lam

رادیو :Radio

تشک :Mattress

کلید :Key

آیینه :Mirror

بالش :Pillow

روبالشی :Pillowcase

یخچال :Refrigerator

چرخ خیاطی :Sewing machine

 

مثال و جملات مربوط به خانه به انگلیسی

خانه ما حیاط جلویی بزرگ و حیاط عقبی کوچکی دارد.

Our house has a large front yard and small back yard

 

– روی میز توالت آینه مکعبی وجود دارد.

There is a cubic mirror on the dressing table.

 

– دو پاتختی در طرفین تختخواب قرار دارند.

There are two nightstands on both sides of the bed.

 

– جلوی میز توالت چهار پایه ای قرار دارد.

There is a stool in front of the dressing table.

 

– رو تختی نقش (طرح) زیبایی دارد.

The bedspread has a beautiful pattern.

 

– توی اتاق، یک کمد کشودار روبروی پنجره هست.

Inside the bedroom there’s a dresser opposite the window.

– روی تخت تشک راحتی قرار دارد.

There is a comfortable mattress on the bed.

 

– لحاف قشنگی روی قفسه قرار دارد. چهل تکه است.

There is a nice quilt on the shelf. It’s patchwork.

 

– لطفا پتو ها را تاکن و روی تخت بگذار.

Please fold the blankets and put them on the bed.

 

– در کمد دیواری چندین متکا و بالش اضافه هست.

There are some extra pillows and cushions in the closet.

 

– پرده های اتاق خواب باز/بسته است.

The bedroom curtains are open /closed.

 

– در هال کاناپه زیبایی در سمت راست قرار دارد.

In the living room there’s a beautiful sofa / couch on the right.

 

– چند بالش (کوسن) روی کاناپه قرار دارد.

There are some cushions on the sofa.

 

– در هر طرف شومینه یک مبل قرار دارد.

There’s an armchair on either side of the fireplace.

 

– بین مبل ها یک میز کوتاه (میز جلو مبل) قرار دارد.

There’s a coffee table between the armchairs.

 

– یک میز ناهار خوری با هشت صندلی وجود دارد.

There’s a dining (room) table with eight chairs.

 

– کاناپه بزرگی در سمت چپ قرار دارد.

There’s a big sofa / couch on the left.

 

– یک کاناپه تخت خواب شو در اتاق تلویزیون قرار دارد.

There’s a sofa bed / studio couch/ hide-a-bed sofa in the TV room.

 

– پهلوی تلویزیون مبل دو نفره زیبایی قرار دارد.

There’s a beautiful love seat to the TV.

 

– در گوشه های اتاق دو چراغ پایه دار قرار دارد.

There are two lamps in the corners.

 

– روی زمین قالی ایرانی زیبایی پهن شده است.

On the floor there’s a beautiful Persian carpet.

 

– روی زمین نزدیک میز قالیچه زیبایی پهن شده است.

There’s a nice rug on the floor near the table.

 

– تابلوهای مدرنی روی دیوار آویزان است.

There are modern paintings on the wall.

 

مثال های آورده شده از برگرفته از کتاب key work for fluency مییاشد برای دانلود این نسخه از کتاب به لینک زیر مراجعه کنید.

دانلود کتاب key work for fluency

 

بیشتر بخوانید >> بهترین اپلیکیشن‌ها ➕ منابع آنلاین برای بهبود تلفظ انگلیسی

Leave A Comment

بی‌صبرانه منتظر نظرات و سوالات شما هستیم 😊