داستان کوتاه به زبان انگلیسی >>> یکی از راه هایی که به شما برای بالا بردن دایره لغات، بالا بردن توانایی reading، اشنایی با نحوه های نوشتن و استفاده درست از گرامر در جملات برای writing خواندن داستان کوتاه و بلند به زبان انگلیسی می باشد.
برای شروع بهتر از از داستان کوتاه و ساده استفاده کنید و به مرور سراغ داستان های طولانی و رمان بروید.
داستان کوتاه به زبان انگلیسی
داستان خواندن به شما کمک می کنند در مکالمه و نوشتن خلاق شوید. در واقع شما را تمرین می دهد تا از جملات و کلمات متنوع در مکالمه و نوشتن خود استفاده کنید .همچنین اگر همراه آن فایل صوتیش را هم گوش کنید به listening شما کمک می کند .
بهتر است هنگام خواندن داستان کوتاه کلماتی را که بلد نیستید را هایلایت کرده و سعی کنید بدون مراجعه به دیکشنری معانی آن ها از متن داستان کوتاه حدس یزنید . اگر اصلا نتوانستید آنگاه با مراجعه به دیکشنری انگلیسی به انگلیسی معنی آن را یا بگیرید و در دفتر خوذ آن را یادداشت کنید . در ابتدا ممکن است برای کسانی که مبتدی هستند سخت باشد اما با تمرین میتوانید بعد از مدتی خیلی راحت داستان های مورد علاقه تان را به زبان انگلیسی بخوانید .
آلپیدا در اینجا چند نمونه از داستان کوتاه در سطوح مختلف را برای شروع برایتان می گدارد .دراخر هم چند داستان دیگر به شما معرفی می کنیم .
داستان کوتاه به زبان انگلیسی – مرد و همسرش
A man and his wife
A man checked into a hotel. There was a computer in his room* so he decided to send an e-mail to his wife. However* he accidentally typed a wrong e-mail address* and without realizing his error he sent the e-mail.
Meanwhile….Somewhere in Houston * a widow had just returned from her husband’s funeral. The widow decided to check her e-mail* expecting condolence messages from relatives and friends. After reading the first message* she fainted. The widow’s son rushed into the room* found his mother on the floor* and saw the computer screen which read:
To: My Loving Wife
Subject: I’ve Reached
Date: 2 May 2006
I know you’re surprised to hear from me. They have computers here* and we are allowed to send e-mails to loved ones. I’ve just reached and have been checked in. I see that everything has been prepared for your arrival tomorrow. Looking forward to seeing you TOMORROW!
Your loving hubby.
مردی اتاق هتلی را تحویل گرفت .در اتاقش کامپیوتری بود،بنابراین تصمیم گرفت ایمیلی به همسرش بفرستد.ولی بطور تصادفی ایمیل را به آدرس اشتباه فرستاد و بدون اینکه متوجه اشتباهش شود،ایمیل را فرستاد.
با این وجود..جایی در هوستون ،بیوه ای از مراسم خاکسپاری شوهرش بازگشته بود.زن بیوه تصمیم گرفت ایمیلش را به این خاطر که پیامهای همدردی اقوام و دوستانش را بخواند،چک کند. پس از خواندن اولین پیام،از هوش رفت.پسرش به اتاق آمد و مادرش را کف اتاق دید و از صفحه کامپیوتر این را خواند:
به: همسر دوست داشتنی ام
موضوع: من رسیدم
تاریخ: دوم می 2006
میدانم از اینکه خبری از من داشته باشی خوشحال می شوی.آنها اینجا کامپیوتر داشتند و ما اجازه داریم به آنهایی که دوستشان داریم ایمیل بدهیم.من تازه رسیدم و اتاق را تحویل گرفته ام.می بینم که همه چیز آماده شده که فردا برسی.به امید دیدنت، فردا
شوهر دوستدارت
…………………………………………………………….
داستان کوتاه به زبان انگلیسی – تنهاترین موجود روی زمین
The Loneliest Creature On Earth
Imagine the loneliness of speaking a language that only you can understand. Researchers have been studying a whale, who communicates in a language not recognizable by other whales. This whale has spent over two decades looking for a friend who will understand him.
Whales are renowned for their songs. Often complex, sometimes simple, songs are their only method of communication. But this unique whale is so out of tune with other whales that no one can hear or understand it.
A team of scientists has been listening to this whale for over two decades. They believe he is a fin or a blue whale. Whatever the case, it has been calling in search of a mate for many a moon.
Its high-pitched song is so different from other whales that its calls for friendship continue to fall on deaf ears.
Researchers have nicknamed this creature ‘the loneliest whale in the world.’
His song was first discovered in the vastness of the North Pacific Ocean in 1989. While recording submarines, the US Navy accidentally picked up the unmistakable noise of whale songs. Dr. William Watkins researched the sounds and noticed that one whale’s song was completely different to the others.
A male fin or blue whale communicates on a frequency which is too deep for the human ear. This ‘lonely’ whale sings at a pitch, which is three times higher.
Such an obscure song receives no response from other whales. Scientists are confused why a healthy creature doesn’t change its tune and communicate in a regular pattern used by other whales.
Without a shared means of communication, we would all live an isolated existence. In such a world our deepest thoughts, feelings, experiences and beliefs would die a lonely death. Our most treasured moments would be unexpressed, unshared, and unloved.
Yet is the whale lonely, or has it chosen to speak in a different language to the rest of its species out of choice?
May-Ann Daher, who researched the whale, is unsure.
She explained, “People like to imagine this creature out there swimming by his lonesome, just singing away and nobody’s listening. But I can’t say that.”
No matter if he’s alone or lonely, this solitary creature will continue to search the ocean for another whale who speaks the same language and shares the same song.
تنهاییِ تکلم به زبانی که فقط خودتان میفهمید، را تجسم کنید. محققان در حال مطالعه نهنگی هستند که به زبانی ارتباط برقرار میکند که برای سایر نهنگها قابل فهم نیست. این نهنگ، بیش از دو دهه را در جستجوی دوستی گذرانده که زبان او را بفهمد.
نهنگها به خاطر آواهایشان مشهورند. آواهای غالبا پیچیده و گاهی ساده تنها روش ارتباطی آنهاست. اما این نهنگ منحصر به فرد به حدی با نهنگهای دیگر ناهماهنگ است که هیچکس نمیتواند صدایش را بشنود و یا آن را درک کند.
گروهی از دانشمندان بیش از دو دهه است که صدای این نهنگ را گوش میکنند. آنها بر این باورند که او یک نهنگ تیغ باله یا یک نهنگ آبی است. به هر حال او مدتهاست که دنبال جفت میگردد.
اصوات زیرِ او به حدی با صدای بقیه نهنگها فرق دارد که درخواست دوستی او به گوش هیچکس نمیرسد.
محققان اسم مستعار تنهاترین نهنگ را بر این موجود گذاشتهاند.
صدای او اولین بار در سال ۱۹۸۹ در پهنهی اقیانوس آرام شمالی کشف شد. نیروی دریایی ایالات متحده، هنگام ضبط صدای زیردریاییها به طور تصادفی سر و صدای تعدادی نهنگ را ضبط نمود. دکتر ویلیام واتکینز روی صداها تحقیق کرد و متوجه شد صدای یک نهنگ با بقیه کاملا فرق دارد.
یک نهنگ تیغ باله یا نهنگ آبی به طور معمول با فرکانسی ارتباط برقرار میکند که برای گوش انسان بسیار بم است. اما این نهنگ تنها، با تُنی آواز میخواند که سه برابر زیرتر از آن است.
چنین آهنگ مبهمی هیچ پاسخی از سوی نهنگهای دیگر دریافت نمیکند. دانشمندان در حیرت هستند که چرا این موجود سالم، صدای خود را تغییر نمیدهد و به شکل سایر نهنگها ارتباط برقرار نمی کند.
همه ما بدون داشتن وسیلهی ارتباطی مشترک، در انزوا خواهیم زیست. در چنین دنیایی عمیق ترین افکار، احساسات، تجارب و باورهایمان در تنهایی از بین میروند (کسی از آنها مطلع نمیشود). ارزشمندترین لحظات ما بیان نمیشوند، به اطلاع دیگران نرسیده و دوست داشته نمیشوند.
با این حال آیا این نهنگ احساس دلتنگی میکند یا به میل خویش انتخاب کرده که به زبانی غیر از زبان بقیه افراد گونهی خود حرف بزند؟
می- آن داهر که درباره این نهنگ تحقیق می کند [از این مسئله] مطمئن نیست.
او توضیح داد: «مردم تصور میکنند که این موجود تنها و بی کس، فقط در آن اقیانوس شنا می کند و اصواتی تولید میکند و هیچکس آن را نمیشنود. اما من نمی توانم این را بگویم.»
مهم نیست که او تنها باشد یا احساس غربت کند، این موجود منزوی به جستجوی خود در اقیانوس برای یافتن نهنگ دیگری که با همان زبان و آهنگ صحبت میکند ادامه خواهد داد.
………………………………………………………..
داستان کوتاه درختی که به بهانه عشق مسموم شد
Poisoned In The Name Of Love
The Treaty Oak tree was an old and cherished member of the community. For 600 years, it had stood proudly over the spot where the city of Austin, Texas would one day be. The tree was revered by the native people who predated the city. According to a legend, the tree stood as a witness when European settlers made a treaty with the Native Americans. It was a magnificent tree with branches stretching over 130 feet. The Treaty Oak was loved by all… except for one deranged man, who tried to kill it.
One day in 1989, the residents of Austin noticed that their favorite tree had a patch of dead grass beneath it. Upon further examination, they saw that the base of the tree also showed signs of disease. Residents were horrified when they discovered that it was not a natural disease. The tree had been poisoned.
Distraught, people came together to save the Treaty Oak. A total of $100,000 was donated to the tree’s recovery.
While people were frantically trying to save the tree, the police were on a manhunt for the culprit. They offered a $10,000 reward for information. Before long, they found and convicted Paul Cullen. It turned out that he had poisoned the tree while conducting an occult ritual. The ritual required the death of an oak tree and was intended to end the love he had for a woman and protect her from another man. He also saw the tree’s death as revenge for the outdoor work the state of Texas forced him to do while he was in prison.
Cullen was sentenced to spend nine years in prison and pay a $1000 fine. In the end, he only served 3 years.
The Treaty Oak’s recovery was touch-and-go at first, and half the tree died. Experts replaced the soil to remove the poison and allow the fresh soil to absorb more poison from the tree. And they installed a sprinkler system to ensure that it always had enough water. Many gave offerings of gifts and cards. And some took more mystical measures. For example, a psychic from Dallas tried to heal the tree by transferring energy into it.
Thanks to all the help given by the community, the Treaty Oak still stands proudly over Austin. In 1997, it even sprouted its first acorns since being poisoned. The community dutifully planted them in the hopes of continuing the tree’s legacy
این داستان کوتاه درباره بلوط پیمان از اعضای سالخورده و ارزشمند جامعه بود. این درخت 600 سال، با افتخار در نقطه ای که شهرستان آستین، ایالت تگزاس روزی در آن واقع بود، قامت برافراشته بود. این درخت مورد احترام افراد بومی بود که پیش از پیدایش این شهر در آن ساکن بودند. بر اساس یک افسانه، این درخت شاهد پیمان مهاجران اروپایی و سرخپوستان بومی آمریکا بوده است. این درخت با شکوه بوده و شاخه های بیش از 130 فوت گسترده شده بودند. بلوط پیمان مورد علاقه همه بود … به جز مردی متجاوز که سعی داشت آن را بکشد.
روزی از روزهای سال 1989، ساکنین آستین متوجه مشتی علف خشک و مرده پای درخت شدند. پس از بررسی بیشتر، متوجه شدند که ریشه درخت نیز حاکی از علائم بیماری است. هنگامی که اهالی کشف کردند که این بیماری طبیعی نیست، وحشت زده شدند. درخت مسموم شده بود.
مردم با آشفتگی دور هم گرد آمدند تا بلوط پیمان را نجات دهند. در مجموع 100000 دلار برای احیای درخت اهدا شد.
هنگامی که مردم به شدت برای نجات درخت تلاش می کردند، پلیس در تعقیب مجرم بود. آنها پاداشی 10،000 دلاری برای دادن اطلاعات تعیین کردند. طولی نکشید که رد پل کولن را گرفتند و او را محکوم کردند. معلوم شد که او هنگام اجرای یک مراسم مخفیانه درخت را مسموم کرده است. این مراسم مستلزم کشتن یک درخت بلوط بود و هدف از انجام آن پایان دادن به عشق خود به یک زن و محافظت از آن زن در برابر مردی دیگر بود. او همچنین مرگ درخت را انتقام کار در فضای بازی تلقی کرد که ایالت تگزاس او را مجبور به انجام آن کرده بود.
کولن به 9 سال زندان پرداخت 1000 دلار جریمه محکوم شد. در نهایت، او فقط 3 سال از آن را در زندان گذراند.
احیای بلوط پیمان در ابتدا سر سری بود و نیمی از درخت خشک شد. کارشناسان برای حذف سم خاک را عوض گردند و اجازه دادند خاک تازه جذب سم بیشتری را از درخت جذب کند. آنها یک سیستم آبیاری نصب کردند تا همیشه آب کافی در اختیار درخت باشد. افراد بسیاری هدایا و کارت هدیه کردند. بعضی دیگر اقدامات عرفانی تری انجام دادند. به عنوان مثال، یک واسطه ای از دالاس سعی کرد از طریق انتقال انرژی درخت را درمان کند.
بلوط پیمان به یُمن کمک های جامعه هنوز با افتخار در آستین قد برافراشته است. در سال 1997، اولین بار پس از مسمومیت بذرهای خود را به اطراف پراکند. مردم با احتیاط آنها را به امید ادامه میراث درخت کاشتند.
منابع داستان کوتاه به زبان انگلیسی