یادگیری مهم ترین واژگان پیشرفته و مفید آلمانی
در صورتی که در یادگیری واژگان زبان آلمانی به تسلط نسبی رسیده اید، وقت آن است که یادگیری واژگان پیشرفته و مفید آلمانی را شروع کنید تا شبیه یک بومی به نظر برسید. در این مقاله لیست کاملی از واژگان پیشرفته و مفید آلمانی را برای شما جمع آوری نموده ایم. این واژگان به شما کمک می کنند، تا سطح خود را تا سطح C1 و بالاتر ارتقا دهید.
همین حالا شروع کنید : تدریس خصوصی زبان آلمانی
واژگان پیشرفته و مفید آلمانی مربوط به سطح C1 و بالاتر
در صورتی که قصد دارید در زمینه مهارت زبان آلمانی به سطح C1 برسید، باید 5000 واژه فعال در زبان آلمانی را به خاطر بسپارید. اما ما در این مطلب سعی نموده ایم که مهم ترین واژگان پیشرفته و مفید آلمانی را طوری انتخاب کنیم که تا حد امکان، لیست واژگان کوتاه و مفید باشد.
با یادگیری این کلمات و استفاده از آن ها در مکالمات روزمره خود، شبیه یک بومی آلمانی به نظر خواهید رسید. لیستی که در این مقاله ارائه می گردد، با توجه به واژگان پیشرفته و مفید آلمانی که در فهرست های آکسفورد، کمبریج و انجمن سلطنتی هنر منتشر گردیده است، گردآوری شده است.
واژگان عمومی پیشرفته آلمانی
در این بخش از مقاله تعدادی از مهم ترین واژگان پیشرفته آلمانی که در دسته واژگان عمومی قرار می گیرند را ارائه می نماییم.
بیشتر بخوانید >> معرفی ترفندهای یادگیری انواع آرتیکل آلمانی
آلمانی فارسی
Absicht قصد
Achtung توجه
ähnlich مشابه
ahnen مشکوک شدن
Ahnung ایده، سوء ظن، پیش بینی.
außer / außerdem به جز / علاوه بر این
äußerst فوق العاده
bedeuten به معنی
damit به طوری که
enttäuschen ناامید کردن.
enttäuscht نا امید شده
erklären توضیح دادن
erlauben اجازه دادن
es kommt darauf an بستگی دارد.
fließend روان
Folge نتیجه
gehören تعلق داشتن به
genügen بسنده کردن به
geschehen اتفاق افتادن.
häufig مکررا
heutzutage این روزها
höchstens حداکثر
im voraus از پیش
insgesamt در مجموع
irren (sich) در اشتباه بودن.
kaum به سختی/ به ندرت
ob خواه/ چه
obgleich / obwohl با اینکه
sobald به محض
statt به جای
umsonst بیهوده / رایگان
völlig به طور کامل.
vor allem بالاتر از همه
vor kurzem اخیرا / چند وقت پیش
Vorsicht (vorsichtig) مراقب باشید.
wagen جسارت کردن
während در حالی که
weder … noch نه این نه آن.
یادگیری واژگان پیشرفته آلمانی
واژگان مهم آلمانی در مورد موضوعات مربوط به خانه
در این بخش از مطلب واژگانی ارائه می گردد که در مورد اشیاء، فعالیت ها، روابط و رفت و آمدهایی است که حول محور خانه مورد استفاده قرار می گیرند.
بیشتر بخوانید >> 7 اپلیکیشن برتر آموزش زبان آلمانی
آلمانی فارسی
abnehmen کاهش وزن/ لاغری
Alptraum کابوس
altmodisch سبک قدیمی
anbauen پرورش دادن. (محصولات زراعی)
ändern عوض شدن
anprobieren امتحان کردن
Anrichte بوفه
anschalten تغییر کردن به
anschnallen (sich) بستن کمربند ایمنی
anstrengend خسته کننده/ طاقت فرسا
anziehen جذب کردن.
ärgerlich مزاحم
ärgern آزار دادن
artig خوب رفتار کرد.
aufgeregt برانگیخته
Autobahnkreuz تقاطع، بزرگراه
Bahnübergang عبور راه آهن
Baustelle محل ساخت و ساز، راهداری
befinden (sich) قرار گرفتن.
Dachboden اتاق زیر شیروانی / زیر شیروانی
echt اصل
Ehe ازدواج
Eigenschaft کیفیت، مشخصه
Eindruck احساس؛ عقیده؛ گمان
Fahrzeug وسیله نقلیه.
Fensterladen کرکره
Fernbedienung کنترل از راه دور
fließen جاری بودن.
Freundschaft دوستی
gebrauchen (gebraucht) کارکرده، دست دوم
Gebrauchsanweisung کتابچه راهنمای کاربر، دستورالعمل
Gedächtnis حافظه
Gefahr (gefährlich) خطرناک
Gegenteil مقابل
geschieden جدا شده.
Geschlecht جنس / جنسیت
Geschwindigkeits(begrenzung) سرعت(محدودیت)
getrennt جدا از هم
Gewicht وزن
Gipfel اجلاس – همایش
Griff رسیدگی
gütig نوع.
Hauptverkehrszeit ساعت شلوغی
heizen گرم کردن.
Hütte سوله، کلبه
Jahrhundert قرن
Kabel کابل، سیم کشی
Käfig قفس
Kamin شومینه (اجاق)
Kennzeichen پلاک، شماره ثبت
Klimaanlage تهویه مطبوع
(an)klopfen ضربه زدن.
Kofferraum صندوق عقب ماشین
König پادشاه
Königin ملکه
Kontaktlinsen لنز چشم
Kreis(verkehr) میدان (ترافیک)
Krug کوزه.
lächeln لبخند زدن.
Lage وضعیت
Lärm سر و صدا (بلند)
lebhaft زنده
Leitung کابل / سیم کشی / لوله
Lenkrad فرمان
liefern رساندن
Luftdruck فشار هوا
nennen به نام.
neugierig کنجکاو
öffentlich عمومی
Persönlichkeit شخصیت
Puppe عروسک
Quadratmeter متر مربع
Rasierapparat ماشین اصلاح
Reinigung تمیز کردن خشک
reißen پاره کردن.
Reißverschluss زیپ
rücksichtslos بی توجه
Rückspiegel آینه دید عقب
Rundfunk رادیو.
sanft ملایم
Schloss قفل در
schminken (sich) آرایش کردن.
Schmuck جواهرات
Schublade کشو
Schuppen دهانه.
Schwager برادر شوهر
Schwägerin خواهر شوهر
schwanger حامله
Schwiegermutter مادر شوهر
Schwiegervater پدر شوهر
selbständig به طور مستقل
seltsam عجیب.
Senioren سالمندان
sich rasieren تراشیدن.
Sicherheit ایمنی
Sicherheitsgurt کمربند ایمنی
Stau توقف، ترافیک
Stiefmutter / vater نامادری/پدر
Streichhölzer مسابقات
Streit مشاجره
stumm ساکت، بی صدا
sympathisch خوب
Tastatur صفحه کلید
taub ناشنوا
Traum رویا
träumen رویا دیدن
überfahren فرار کردن
überholen سبقت گرفتن.
überqueren عبور کردن(جاده)
umgeben von محاصره شده توسط
Umleitung انحراف
Verantwortung مسئولیت
Vergnügen لذت
vergrößern بزرگنمایی
vernünftig معقول.
verrückt دیوانه
Vertrauen اعتماد
Vorfahrt اولویت، حق تقدم
wachsen رشد کردن
weinen گریه کردن(اشک)
Werkzeug ابزار
Windschutzscheibe شیشه جلو
winzig کوچک
Witwe زن بیوه.
Witwer مرد بیوه
Zebrastreifen خط کشی عابر پیاده
zornig خشمگین
zunehmen افزایش وزن.
واژگان پیشرفته آلمانی در مورد غذا، نوشیدنی و سلامتی
کلمات پیشرفته آلمانی در مورد سلامت، ورزش و خوراکی ها
کلماتی که در این بخش ارائه می گردد، واژگان پیشرفته و مفید آلمانی هستند که در مورد ورزش، سلامتی و موضوعات مرتبط با نوشیدنی ها و غذا کاربرد زیادی دارند.
بیشتر بخوانید >> ماه های سال به آلمانی
آلمانی فارسی
Anfänger مبتدی
Besteck کارد و چنگال
bestehen aus متشکل از
bluten خونریزی
Blutprobe آزمایش خون
brennen سوختن.
Brust قفسه سینه
Chirurg(in) جراح
Diät (eine Diät halten) رژیم غذایی(رژیم گرفتن)
dienen خدمت کردن.
Durchfall اسهال
Ellbogen آرنج
enthalten شامل شدن
erbrechen (sich) بیمار بودن
Ereignis رویداد
Erfolg موفقیت
Ergebnis نتیجه، امتیاز
erhalten دریافت کردن.
erholen (sich) بهبودی، بهتر شدن.
Erleichterung تسکین
erreichen رسیدن، گرفتن
erste Hilfe کمک های اولیه
fangen گرفتن
Fett چربی، گریس
Fußgelenk مچ پا
Geflügel طیور.
Gehirn مغز
Geruch بو
Geschmack طعم و مزه
geschwollen متورم
gießen ریختن
Gips(verband) گچ
Glatze طاس، کچل
Handgelenk مچ دست
Haut پوست
heben بلند کردن.
Heimweh دلتنگی
Helm کلاه ایمنی
Heuschnupfen تب یونجه
Höhe ارتفاع
Höhle غار
Hustensaft شربت ضد سرفه
jagen شکار کردن.
Kinn چانه
Knochen استخوان
leiden to suffer عذاب کشیدن.
Magenverstimmung ناراحتی معده
Meister(schaft) قهرمانی
Menge (Menschenmenge) تعداد، جمعیت
messen اندازه گرفتن
nackt برهنه
pflegen مراقبت کردن. (از بیمار)
pikant, scharf تند، داغ
Pokal جام (جایزه)
probieren تلاش کردن
riechen بوییدن، استشمام
Röntgenbild اشعه ایکس
Salbe کرم، پماد
satt کامل (غذا)
schaden صدمه زدن، آسیب رساندن
Schaden خسارت، صدمه
schälen پوست کندن.
Schiedsrichter داور
schlucken قورت دادن
Sieg برد، پیروزی
Sonnenstich آفتاب زدگی، گرما زدگی
Sorge (sich Sorgen machen) نگرانی (نگران شدن)
sorgen für مراقبت کردن. (از بیمار)
Spargel مارچوبه
Spritze تزریق، سرنگ
tauchen شیرجه زدن.
teilnehmen شرکت کردن
Turnier رقابت ها، مسابقات
übergeben (sich) بیمار بودن
unentschieden بلاتکلیف، مساوی (در مسابقه)
untersuchen معاینه کردن (بیمار)
Vegetarier(in) گیاه خواری
Verband بانداژ
verstauchen (sich) رگ به رگ شدن.
verstopft یبوست
Wange گونه
Wettbewerb, Wettkampf رقابت، مسابقه
Zeh انگشت پا
Zunge زبان.